روزی ........

معلم عصبی دفترو روی میز کوبید و داد زد سارا... دخترک خودش رو جمع و جور کرد ،سرش رو پایین انداخت و خودشو تا میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت :بله خانوم ؟؟؟معلم از عصبانیت شقیقه هاش می زد ،تو چشمای مشکی دخترک خیره شد و داد زد :چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس ،دفترت رو سیاه نکن خط خطی نکن ؟ ها!!؟فردا مادرت رو میاری مدرسه می خام در مورد دختر بی انضباطش باهاش صحبت کنم !دخترک چونه لرزونش رو جمع کرد ....بغضش رو به زحمت قورت داد و گفت :خانوم ...مادرم مریضه ،اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن ...اونوقت میشه مامانمو بستری کنیم که دیگه سرفه کردنی از گلوش خون نیاد ... اونوقت میشه برای آبجیم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه .... اونوقت ،بابام قول داده اگر پولی ام موند برای من دفتر بخره تا دفترای داداشمو پاک نکنمو بنویسم ....اونوقت منم قول میدم مشقامو تمیز بنویسم ....... معلم با چشمایی گریون گفت :برو بشین سارا ..... و اشک چشمانش را پاک کرد


قدر داشته هامونو بدونیم





[ بازدید : 22 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 14 ارديبهشت 1398 ] [ 20:21 ] [ هستی بیات ]

[ ]

امروز همان فردایی است که دیروز برای آمدنش لحظه شماری میکردیم






[ بازدید : 4 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 10 ارديبهشت 1398 ] [ 22:13 ] [ هستی بیات ]

[ ]

خوش آمدگویی

سلام خوش آمدید





[ بازدید : 8 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 10 ارديبهشت 1398 ] [ 22:09 ] [ هستی بیات ]

[ ]

ورود کاربران

خبرنامه

آرشیو ماهانه

پیوندها

سایت آوازک

دیگر امکانات

طراح قالب: آوازک

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
قالب
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]